یزدفردا:حسن بیادی، فعال سیاسی اصولگرا معتقد است: این اصولگرایان نیستند که ناموفق ظاهر میشوند بلکه این موضوع ناشی از عملکرد برخی گردانندگان این جریان است خودخواه و تمامیتخواه هستند.
پوریا فیروزنژاد:«اصولگرایان نیازمند بازسازی و نوسازی تشکیلاتی هستند»؛ گزاره ای که مدتهاست از سوی طیفی از اصولگراها مطرح می شود اما عزم و حرکت عملیاتی در این مسیر هنوز مشاهده نشده است. حتی آنچه قالیباف در قالب واژه «نواصولگرایی» مطرح می کند هم شاید از آن منظر که تحرکی فردی تلقی می شود چندان با استقبال روبرو نشده است.
حسن بیادی، دبیرکل جمعیت آبادگران می گوید«پس از آنکه برخی با تلاشهای مذبوحانه سیاسی تصویر بزرگان جریان اصولگرایی را مخدوش کردند، اکنون این جریان در دست برخی افراد قرار گرفته است که خودخواه و تمامیتخواه هستند و تنها به منافع خود می اندیشند و نه مردم که البته این امکان بهدلیل ناکارآمدی ساختار انتخاباتی و حزبی ایجاد شده است.»
او معتقد است«جریان اصولگرا باید در درون خود دست به انتخابات بزند و بزرگان و رهبران تشکیلاتی اش را با این روش انتخاب کند»
در ادامه مشروج گفتوگوی خبرآنلاین با حسن بیادی را میخوانید؛
****
آقای بیادی! چند سالیست که بحث نوسازی یا بازسازی در جریان اصولگرا با نزدیک شدن به هر انتخابات مطرح می شود، از نگاه شما جریان اصولگرا در مقطع فعلی نیازمند بازسازی تشکیلاتی است؟
جامعه بزرگ اصولگرایی همچنان پا برجا است اما گردانندگان آن دچار مشکلاتی عدیده شدهاند. این اصولگرایان نیستند که ناموفق ظاهر میشوند بلکه این موضوع ناشی از گردانندگان این جریان است. البته این جریان دارای ظرفیتهای بزرگ و بالقوه نیز هست که متاسفانه این افراد نتوانستند استفاده لازم را ببرند. که مهمترین دلایل آن نیز خودخواهی و تمامیتخواهی است که در میان برخی افراد ادارهکننده جامعه اصولگرایی ظهور یافته است اگرچه این آسیب در میان اصلاحطلبان نیز دیده میشود. از دلایل دیگر این شرایط نامطلوب آن است که جریانات سیاسی دارای خودکامگی شده و در سپهر سیاسی آنان مردم حذف و جایگاهی روشن ندارند و تنها خود را میبینند و برای ماندگاری خود بر سر قدرت و زراندوزی تلاش میکنند. مهم نیست که چه بلایی دامان مردم را بگیرد تا زمانی که این افراد بر مسند قدرت باقی بمانند همین اوضاع باقی است.
اصولگرایان تن به انتخابات درون حزبی بدهند
راهکار برونرفت از این بنبست در جریان اصولگرا چیست؟
اکنون اگر جناح یا جریانی بخواهد مشی عاقلانه را درپیش بگیرد باید در درون حزب و یا جناحش برای مدیریت عاقلانه خود انتخابات آزاد برگزار کند که طی این روند افراد میتوانند بزرگان و رهبران حقیقی خود را تعیین کنند. در دهههای شصت و هفتاد و تا اواسط دهه هشتاد بزرگانی در هر دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب حضور داشتند که در میان این دو تفکر محبوب بودند و اکثراً حلال مشکلات مردم و کشور بودند.
چهره برخی بزرگان اصولگرا و اصلاح طلب را مخدوش کردند
متاسفانه در این دهسال گذشته یک حرکت مذبوحانه سیاسی انجام گرفت و با دست خودمان و با استفاده از روزنامهها و رسانههای مجازی چهره و تصویر این بزرگان را در اذهان عمومی مخدوش و بی اعتبار کردیم. حتی شک ندارم که اکثر این شانتاژگریها به واسطه نهادهای سیاسی و امنیتی بیگانه و با هزینه آنان انجام شده است. ابزارهایی که در این جهت به منظور پروندهسازی و بردن آبروی مسئولان و بزرگان دینی بهکار گرفته شد نوعاً فسادمالی، روابط نامشروع و نابرابری های اقتصادی و همچنین به تله انداختن مسئولین از طریق باصطلاح تور پرستوها و مسائل اخلاقی بود.
تفکرات گردانندگان برخی تشکل های سیاسی نخ نما شده است
ناکارآمدی ساختار حزبی در ایران تا چه میزان موجب رخوت در تفکرات سیاسی اصولگرایان شده است؟
برخی از افراد گرداننده این تشکل های سیاسی که تفکرات آنها نخنما شده، بهدلیل ارتباط با باندهای قدرت و ثروت حاضر نیستند از این مسئولیتهای خطیر کنار بروند و حیات و مماتشان وابسته به این کرسیهای قدرت و ثروت است. به هر حال در جامعهای که احزاب و گروههای سیاسی هیچ پشتوانه قانونی و سهمی منطقی در مدیریت اجرایی ندارند نباید انتظار اثرگذاری منطقی و پاسخگویی از آنها داشت این مشکل در حالی است که تفکر اشتباه اغلب مسئولان ما این است که میگویند « ما مفتخریم حزبی یا جناحی نیستیم.» فردی با پشتوانه و حمایتهای جناحی بر مسند قدرت قرار گرفته اما به محض رسیدن به هدفش میگوید من فراحزبی هستم. همین فرهنگ که مسئولین به فراجناحی بودن افتخار میکنند مخالف حرکت و مشارکت مردم در امور است. اینکه گفته میشود من وابستگی جناحی و سیاسی ندارم در واقع یک ننگ است نه افتخار.
در جبهه اصولگرایی طیفها و چهره هایی مدعیاند، ارزشیتر، انقلابی تر و متعهدتر هستند، یک دایره خودی و غیرخودی در این جبهه ایجاد کردهاند و ...
همانطور که بیان شد برخی وابستگی به قدرت و ثروت دارند و بحث میزان تعهد به اصول یا مرامنامه، مطرح نیست بلکه این افراد دنبال حفظ صندلی قدرت و منافع شخصی و باندی بیشتر هستند و از فرصتها سوء استفاده میکنند.
قشنگ بودن یک نظریه سیاسی به معنای تاثیرگذار بودن آن نیست
آقای بیادی!اساسا نواصولگرایی قابلیت عملیاتی شدن را دارد؟ مثلا همین نواصولگرایی مدنظر قالیباف از نگاه شما ایده درستی است و فضا برای عملیاتی کردن آن وجود دارد؟آیا زمان کادرسازی و تغییر ویترین در جریان اصولگرا رسیده است؟
هر فردی برای ارائه نظرات و استراتژی خود در جامعه باید آزاد باشد و بتواند چنین مواضعی را طرح کند. اما فرهنگسازی و زمینهسازی برای رشد چنین تفکراتی است که میتواند طرحی را مستعد عملی شدن کند. تا زمانی که زمینههای بروز یک تفکر مهیا نشود، بدون تردید چنین تفکری هرگز عملی نخواهد شد. ارائه یک نظریه قشنگ لزوما به معنای اثرگذار بودن آن نیست. و در بعضی از اوقات ممکن است تفرقهافکن باشد بنابراین باید دید که قدرت نفوذ یک تفکر چه میزان است. باید ارزیابی شود که این طرحها تنها در جهت منافع گروهی خاص است یا جامعهشمول خواهد بود.
تغییر ویترین بدون تحول فکری بیفایده است
بحث ویترین مطرح نیست بلکه در جبهههای سیاسی موضوع و مشکل اصلی نوع تفکر است. اگر قرار باشد ویترین تغییر یابد و تفکر غلط بماند، با این روشها و سیاستگذاریها فارغ از اینکه کدام حزب پیروز می شود، مجلس آینده بهتر از همین مجلس نخواهد بود. همین گروهی که اکنون در مجلس هستند قرار بود ساختار اجرایی و نقش احزاب را در اداره جامعه تقویت کنند اما هیچکاری از دستشان برنیامد و هیچ حرکت مثبتی راهم به نتیجه نرساندند. شک نکنید که با دلایلی که بر شمردم گروه بعدی نیز همینگونه عمل خواهند کرد. تا زمانی که ساختار انتخاباتی غلط است فرقی نمیکند چه حزبی بر مسند قدرت قرار بگیرند، نتیجه یکی است تنها رنگ و لعابش تغییر میکند. این حرکت نامربوط ربطی به ویترین ندارد بنابراین جناح ویا جبههای که به دنبال باندبازی و ارتباط با قدرت و ثروت میباشد، دستاوردی بهتر از این شرایط نخواهد داشت.
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 19,دسامبر,2024